عاشقانه

عاشـــــقانه

عاشقانه

عاشـــــقانه

سلام سلام صدتا سلام

 

خوبین؟

خوشین؟

چه خبر؟

 

کنکور خوف بود؟

 

دیگه از دست نق نق های خانواده راحت شدیم

 

مثلا یه رو که مامان بزرگم اومده بود خونمون و منم رفتم کنارش نشستم

مامانم گفت:

 

_سونیا خانم پاشو برو درستو بخون

 

مثلا بچه کنوری هستیــــــا !!

 

_مامان بخدا خوندم نمیتونم که 24 ساعت شبانه روز درس بخونم

 

_آره سونیا خانم نیمه دوم مرداد معلوم میشه که چقدر درس خوندی!!

 

_بابا دست از سرم بردارید خودم تا جایی که بتونم درس میخونم

 

_ما اگه حرفی میزنیم صلاح تو رو میخوایم نمیخوام فردا که رفتی سر زندگی دستت جلوی شوهرت دراز باشه

آدم باید رو پای خودش وایسه . این دورو زمانه دخترو پسر نداره

 

_مامان چشم میخونم.کچلم کردیا

 

_خوب به من چه اصلا نخون تو هم پس فردا میشی یکی لنگه دخترعموهات

از صبح تا شب هی بشور و بپزو بچه داری کن آخرش هم تا میری به شوهرت میگی پول بده هزار تا سوال باید پس بدی

 

بعدش هم مثلا میگی 10 هزار تومن بده با هزارتا منت و نق زدن 7 هزار تومن میده و میگه بقیه اش هم پس بیار

 

_مامان بس کن دیگه اااه با خودتم درگیری!

 

یه بار میگی بخون یه بار میگی به من چه اصلا نخون !!!

 

بعدش هم همه شوهرا که مثل مهردادو منصور(شوهرای  دختر عموهام) نمیشن!

 

نمونش همین بابای من (شوهر جنابعالی)که از صبح تا شب کار  میکنه بعدش هم تمام حساب و کتاباش که دست تو هست

_خوب همه که مثل بابای تو نمیشن!

 

_مامان خیلی ببخشیدا ولی همه هم مثل منصور و مهرداد نمیشن.

 

دیگه هم به من نگو درس بخون

 

خودم اگه دوست داشته باشم میخونم.(با عصبانیت)


و رفتم توی اتاقم و درب رو محکم بستم

و بعدش هم واسه لجبازی آهنگ گوشیم رو روشن کردم و صداش رو بلند کردم

 

و جالب اینجاست که مامان بزرگم هم طرف من در می اومد و میگفت خوب چکارش دارین ؟

 

چرا مجبورش میکنین و...

 

البته این بحث ها فقط واسه یه روز بود اونم فقط از طرف مامانم

 

روز های دیگه

 

یا مامانم نق میزد یا بابام یا عموم یا خاله ام یا دایی یا عمه هام

اون یکی خاله ام که از اون سر دنیا (نیوزلند) هر هفته یا زنگ میزد یا ایمیل میداد که سونیا درس بخون بیا اینور آب

و تنها جوابی که من میدام این بود : خاله تو رو خدا تو یکی دیگه دست از سرم بردار اینجا بقدر کافی آدم ریخته که بگن درس بخون و...

 

خوب دیگه سرتون رو درد آوردم

 

ای بی معرفتا بجای اینکه بگن: نه این چه حرفیه ؟ گل فرمودین . بازم بگین !! نشستن تایید میکنن

 

خوب دیگه خسته شدم

 

راستی کنکور امسال رو خوب دادم ولی اون رشته ای که دوست داشتم * داروسازی *

 

رو فکر نکنم بیارم

 

حالا ان شاالله سال دیگه !

 

ااا چرا ساکتی ؟

 

خوب بگو ان شاالله

 

آفرین!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد